تعبیر خواب اروپا در نقشه/ تعبیر خواب اروپا | تعبیر خواب سفر کردن به اروپا
تعبیر خواب اروپا در نقشه/ تعبیر خواب اروپا
برای خرید انواع کارت تاروت رایدر وایت درجه یک سریع و ثبت سفارش با شماره 09124506359- 09916833373 تماس بگیرید
تعبیر خواب اروپا=اگر در خواب به اروپا سفر کردید، دلیل آن که مسافرتى خواهید داشت که منافع مالى خود را تثبیت می کنید.
اگر زنى در خواب به اروپا سفر کند و سفر برایش ناخوشایند باشد، باعث نا امیدى دوستان و نامزد خود خواهد شد.
تعبیر خواب اروپا در کتاب سرزمین رویاها
درکتاب سرزمین رویاها آمده است:
خواب اروپا: شادی نا خواسته
اروپا را روی نقشه نگاه می کنید: موفقیت شما بهتر خواهد شد.
به اروپا سفر می کنید : برخوردهای مهم با آدم های جالب خواهید داشت.
به همراه اشخاص دیگر به اروپا سفر می کنید : ناکامی بزرگ در عشق و احساس
از تعدادی کشور اروپایی دیدن می کنید : کارو معاملات عالی
از اروپا برمی گردید: با دوستانتان مشاجره خواهید کرد.
شما را از اروپا بیرون می کنند: کار سخت درآینده نزدیک
شما را به اروپا تبعید می کنند: یک خطر پنهان شده
شما مقیم یک کشور اروپایی هستید: خبرهای دروغ می شنوید
شما با کشورهای اروپایی کار یا معامله می کنید: ناکامی برای دشمنان شما.
تعبیر خواب اروپا
فال شمع آنلاین
تعبیر خواب اروپا
یادداشتی در مورد رویای اروپایی
اگر می خواهید رویاهایتان را به واقعیت تبدیل کنید، بیدار شوید ! این عبارت فیلسوف چینی لائوتسو ارزش خود را به عنوان منبع حکمت برای شعارهای تقویمی بیشماری تاکنون ثابت کرده است. با این حال، علاوه بر استفاده بیش از حد از آن در فرهنگ عامه، ممکن است نقطه مقابل کاملاً آموزنده ای برای درک مشترک تصاویر رویاهای رایج باشد. تصاویری که به همان اندازه در استفاده مثبت خود بیش از حد گسترده شده اند، مانند رویای آمریکایی-آمریکایی – یا، در مورد ما، رویای اروپایی.
نویسنده: لئوناردو پاپ
رویای اروپایی یک اصطلاح کاملاً غیر معمول است. و بیشتر میهن پرستان اروپایی احتمالاً ترجیح می دهند به ارزش ها، عقاید یا عقاید اروپایی رجوع کنند. اما به طور قابلتوجهی، زمینه برای اتحادیه اروپا نه در زمان ایدههای مشترک، بلکه در یک امید مشترک ایجاد شد. در دهههای 19040 و 1950، در طول تلاشها برای بازسازی اروپا پس از جنگ جهانی دوم، هر ایدهای از ارزشهای مشترک اروپایی یا حتی تاریخ مشترک پوچ به نظر میرسید. این قاره پس از شش سال جنگ و 50 میلیون کشته و میلیون ها آواره و فقیر، به تازگی از لبه سقوط فرار کرده بود. با این حال، در این خط از رویدادها، طرح مارشال و کمپین اروپایی معروف آن “همه رنگ ها به دکل” قبلاً نشان دهنده ظهور اولیه میهن پرستی اروپایی بود.
بیایید نگاهی به ایالت های آلمان بیندازیم تا وضعیت را بررسی کنیم: پس از پاکسازی مسئولیت های جنگ، تقسیم آلمان و رسیدگی به سایر امور سازمانی، ایالت های آلمان بیشترین آسیب را از نظر سیاسی در اروپا داشتند. در دستور کار رسمی ناازی زدایی نیروهای متفقین، اصول دموکراتیک غربی متعاقباً در جمهوری فدرال آلمان به تصویب رسید. با وجود آن، ابتکار کمی برای دریافت اجتماعی و سیاسی گسترده از آسیبهای اخیر و مسئولیتهای ناسیونال سوسیالیسم و جنگ جهانی دوم وجود داشت. جدای از افسون هشدار دهنده بدنام “بدون آزمایش” در دوران سلطنت آدناور، به نظر می رسید جمهوری اولیه بیشتر بر ایجاد آینده ای جدید بدون گذشته متمرکز شده بود. سخنرانیهای آدناور و چرچیل پس از جنگ بر امید به فراموشی مشترک هر دو تأکید داشت. از سوی دیگر، برنامههای اسکان برای «ژرمنهای قومی» که اواخر به کشورشان بازگشتهاند، که به آلمان غربی مهاجرت کردهاند، نوید یک وطن جدید را میدهد در حالی که رهبری عمومی و سیاسی اهمیت چندانی به خسارات گذشته نمیدهند.
این گرایش حتی در هر دو ایالت آلمان مشابه بود – چرا که جمهوری دموکراتیک آلمان تازه ساخته به طور اساسی هرگونه تداوم تاریخی و در نتیجه مسئولیت جنایات رایش سوم را انکار می کرد . بر اساس قوانین بینالمللی، جمهوری دموکراتیک آلمان یک نهاد مستقل جدید بود، و بنابراین میخواست حتی بهعنوان ماسبق از مسیر ویژه آلمان ( Deutscher Sonderweg ) خارج شود. البته این رویه مانع از هرگونه تلاش برای مقابله با مسئولیت های شخصی و نهادی در جمهوری دموکراتیک آلمان شد و همچنین مانع از پذیرش عودت کنندگان دیرهنگام در جامعه شد زیرا آنها را محصول جنایات یک دولت مرتبط با جمهوری دموکراتیک آلمان نمی دانستند.
این قسمت در توسعه دولت های جدید آلمان مقدمه ای برای رویای اروپایی و استقبال از آن است. رویای اروپایی با ایجاد جامعه اقتصادی اروپا که یک وابستگی متقابل واقعی و مبادله بین کشورهای اروپایی ایجاد کرد که به حفظ صلح و به طور فزاینده ای به شناخت و درک متقابل کمک می کرد، قوی تر شد.
البته، رویای اروپایی نیز با تخیل در امتداد خطوط آلمانی “Wirtschaftswunder”، معجزه اقتصادی، شلیک شد. در دهه 1960، صنعتی شدن مجدد و مدرنیزاسیون سریع آلمان غربی استاندارد بالاتری از زندگی ایجاد کرد، یا چنین تصور می شد.
در آن زمان آلمان غربی خود یک تازه وارد در اروپای متحد بود. و البته، جاه طلبی های سیاسی و اقتصادی با هدف ارتقای جامعه اقتصادی اروپا به خاطر خود کشورها بود. با این حال، حتی به طور کلی تر، اروپا به نوعی سرزمین رویایی موعود تلقی می شد و این تصور به ایده اروپایی قدرت بخشید.
در این بین تا به امروز، می توان گفت که اروپا دست کم تا حدی طعمه موفقیت خود شده است. جمعیت کشورهای اروپایی مستقر در اروپای غربی به مفهوم اروپای متحد عادت کرده اند – که در طول زمان با نقاط عطفی مانند یکپارچگی فزاینده اروپا، معاهده شینگن و یورو ایجاد شده است. نسل جوان در بسیاری از کشورهای اروپایی هرگز جنگ را در طول زندگی خود تجربه نکردند. علاوه بر این، «ارزشهای اروپایی» آزادی و تساهل به قدری به اشتراک گذاشته میشوند – یا حداقل اصطلاحات آن – که انرژی اولیه خود را از دست دادهاند. این طنز رویای اروپایی است.
اکنون اتحادیه اروپا همزمان با چندین مشکل مواجه است: گرایش فزاینده منطقهای شدن و تا حدی انزوا از اروپا، بحران پناهجویان و تقویت جنبشهای راست پوپولیستی و غیره. یک سوال تعیین کننده این است که آیا باید رویای اروپایی را احیا کنیم یا از آن بیدار شویم؟ در مورد رأی اکثریت اخیر به برگزیت، رفراندوم مطمئناً مردم بریتانیا را از رویای مشترک اروپایی بیدار کرده است. اما اکنون به نظر می رسد که در حال لغزش به یک کابوس بریتانیایی است. چشم انداز «انزوای باشکوه» به عنوان یک ایده آل آزاردهنده از گذشته ظاهر می شود و تنها خود بریتانیا را منزوی کرده است. به نوبه خود، نسل جوان بریتانیای کبیر با اکثریت قاطع به نفع کمپین باقی ماندن رای دادند – در مورد جوانانی که رای دادند. اکنون ده ها هزار میهن پرست اروپایی در لندن راهپیمایی می کنند – نشانه ای دیرینه از ایمان اما هنوز برای بریتانیا منحصر به فرد است. به نظر می رسد دوباره اروپایی های خارج از اتحادیه اروپا بیشترین اعتماد را به قدرت رویای اروپایی نشان می دهند. یا به عنوان تفسیر کمتر ایده آلیستی: آیا جوامع و کشورها تنها در صورتی به اتحادیه اروپا اعتقاد دارند که با واقعیت آن شریک نباشند؟
البته پاسخ با یک یا یا ساده منتفی نیست. تجربه تاریخی نشان میدهد که رویای اروپایی تصویری قدرتمند برای ایجاد الگوهای برابریخواهانه برای شناسایی و آمادگی برای مبادلات بیناروپایی است. با این حال، برای کشورهای خارج از جامعه اروپایی با انگیزه های قوی برای “پیوستن به باشگاه” موثرترین بود. این در مورد آلمان غربی اولیه، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی پس از سال 1990 و حتی برای بریتانیای کبیر تا دهه 1970 صادق بود. می توان گفت که تمایل آنها قاطعانه رویای اروپایی را پیش برد – به طوری که روح اروپا توسط اروپاییان خارج از جامعه اروپایی شکل گرفت. با توجه به افزایش پیوسته اعضای اتحادیه اروپا، ایدهآلیستها دوست داشتند که این پیشرفت تا بیرونیترین بخشهای اروپا ادامه یابد – شاید تا آنجا که اسرائیل یا حتی استرالیا محدود به شرکت در مسابقه آواز یوروویژن نباشند. در رویا هر چیزی ممکن است.
با این حال، یک نگرانی دیگر تقریباً برطرف نشد: پس از پیوستن کشورها به باشگاه چه اتفاقی میافتد؟ به عنوان مثال، کشورهای سابق پیمان ورشو مانند لهستان، جمهوری چک یا مجارستان به همبستگی اروپایی پشت کرده اند. دولت های آنها قبلاً نیز می خواستند رویای اروپایی – و امتیازات و روابط اتحادیه اروپا – را به اشتراک بگذارند، اما نمی خواهند با واقعیت اروپایی روبرو شوند. حدود 20 سال پیش، بسیاری از شهروندان آنها نسبت به بسیاری از اعضای جامعه اروپایی برای اروپا میهن پرست تر بودند، اما در حالی که آنها ممکن است از بیرون به رویای اروپایی دامن بزنند، به نظر می رسد که اکنون به تنهایی از آن بیدار شده اند. از نظر روانشناسی، این حتی منطقی است: رویاها مظاهر ناخودآگاه هستند و بنابراین به راحتی جدا از واقعیت رویا می بینند و به آنها فضای بیشتری برای تخیل می دهد. متقابلا،
اجازه دهید کمی توقف کنیم و به اختصار تأمل کنیم که چگونه جوامع تصوری مانند جامعه اروپایی ساخته میشوند: در نظریههای سنتی ناسیونالیسم، هویت گروهی ممکن است با جداسازی گروهها از طریق شمول و طرد سیاسی شکل بگیرد. رویکرد کلاسیک دیگری معیارهای «عینی» مانند زبان، سنتها، فرهنگ و غیره را میسازد. با این حال، این رویکردها میهنپرستی اروپایی را مجذوب خود نمیکند، زیرا این رویکرد توسط همگونی ایجاد نمیشود، بلکه، مسلماً، از تنوع برخوردار است.
سپس، می توان هویت های گروهی تشکیل شده را با خطوط تاریخ مشترک یا رویاهای مشترک جدا کرد. تاریخ اغلب به عنوان یک معیار عینی مفروض ملیت یا سایر تعلقات گروهی ثابت شده است، اگرچه «تاریخ مشترک» در واقع فقط نتیجه یک ناسیونالیسم سیاسی است و نه منشأ آن. رویاهای مشترک با این حال، از گذشته زندگی نمی کنند، بلکه فقط از یک تصویر مشترک برای آینده زندگی می کنند. رویای آمریکایی (ایالات متحده) که توسط مهاجران در سرزمین موعود جدید ایجاد شده است، چنین جامعه ای است. همچنین با واقعیت آمریکا (ایالات متحده) و این بینش که تحقق آن با رویا انجام نمی شود، با مشکلاتی مواجه شده است. واقعیت آمریکایی نیروی هنجاری خود را در برابر نیروی واقعی رویای هنجاری به طور مداوم ثابت کرده است و این دومی تبدیل به یک کابوس شده است. آیا چنین اتفاقی برای اروپا افتاده است؟
در مورد وضعیت اتحادیه اروپا، برخی از شاخص ها این را نشان می دهد. اما در نهایت، اروپا چیزی فراتر از یک رویا است: از نظر جغرافیایی و سیاسی نیز یک جامعه تاریخی است. اگرچه تاریخ همیشه یک تفسیر است و می توان از آن برای ایجاد تفاوت و همچنین وحدت استفاده کرد. اما این نتیجه گیری باید نقطه شروع یک واقعیت جدید اروپایی باشد.
بحران پناهجویان شاخص های زیادی از تقسیم اروپای درونی را به همراه داشته است – بازگشت دوباره به ناسیونالیسم تهاجمی، بیگانه هراسی و تبلیغات پوپولیستی. اما، با بازگشت به قهرمان شعار تقویم خود، لائوتسو، “هر بحرانی یک شانس است”. اروپا در زمان هجوم مهاجران و پذیرش ارزشهای اروپایی، یا حتی بهتر از آن، به شدت با اختلافات داخلی مواجه است. از قضا، همین روند، عدم اتحاد پشت برچسب اروپا را آشکار کرده است. این یک تراژدی مضاعف است – برای میهن پرستان اروپایی و برای بسیاری از مهاجرانی که برای رویای اروپایی آمده اند و اولین شوک واقعیت را متحمل شده اند. می توان بدبینانه گفت که اروپا در بهترین حالت خود به عنوان تصویر ذهن عمل می کند و جاذبه خود را به طور خودکار در دنیای واقعی از دست می دهد. و همانطور که دیدیم، رویاها ممکن است کیفیتی داشته باشند، مفهوم ممکن،
با این حال، همه رویاها توهم واهی نیستند. تئوری روانشناختی و تجربه عملی وجود رویای شفاف را تشخیص می دهند. در این موارد، یک رویاپرداز میتواند تا حدودی بر شخصیتهای رویا، روایت و محیط رویا کنترل داشته باشد. شرایط رؤیای شفاف شامل آگاهی از حالت رویا، ظرفیت تصمیم گیری، عملکرد حافظه، خود و معنای رویا است. بنابراین اولین قدم از رویای آگاهانه خواهد بود به دست آوردن آگاهی ازرویا پردازی. در مورد رویای اروپایی، برخی از میهن پرستان ساده لوح اروپایی ممکن است قبلاً در این وضعیت شکست خورده باشند. پیش نیازهای زیر برای رؤیای شفاف با امکان تصمیم گیری فعال در رویاها، یعنی تبدیل رویا به واقعیت زیسته، سروکار دارد. البته این تصور فقط برای زمان رویا صدق می کند، بزرگترین تفاوت در رویای اروپایی ما. با این حال، نتیجه باقی می ماند: کسانی که می توانند رویاهای خود را کنترل کنند، این قدرت را دارند که واقعیت خود را شکل دهند (لئوناردو پاپ، نقل قول آزادانه به عنوان شعار تقویم قابل پذیرش است).
نظریه روانشناختی همچنین روش های القای رویاهای شفاف را توصیف می کند. تکنیک مناسب و غیرارادی به اصطلاح DILD – رویای شفاف ناشی از رویا است. در DILD، معمولاً احساس غیر واقعی یا پوچ خود رویا، فاصلهای ناگهانی بین رویا و رویاپرداز ایجاد میکند و او را تحریک میکند تا از وضعیت خود آگاه شود. در واقع، این حوادث اغلب در طول بررسی واقعیت یا انجام وظایف رایج “زندگی واقعی” در رویاها اتفاق می افتد. می توان گفت که جامعه اروپایی در این نقطه استراحت می کند، در مواجهه با وظیفه «زندگی واقعی» یک جنبش جهانی پناهندگان، یک میعادگاه اکراه با جنبه منفی جهانی شدن در میان بسیاری. اکنون، لویاتان اروپایی بین رویای شفاف و بیداری ناخوشایند خرخر می کند و برمی گردد. خوشبختانه، شکل دومی از رویاهای شفاف وجود دارد – رویاهای شفاف ناشی از بیداری یا WILD. در طول یک وحشی،توسط رویاپرداز از نظر فنی، وحشی ها نوعی مدیتیشن هستند و ممکن است به طور داوطلبانه پس از تمرین متمرکز ایجاد شوند. این تکنیک انتخابی برای نجات رویای اروپایی است – با انتقال آن به واقعیت.
مطالعات تاریخی درباره فرهنگ بزرگداشت، هنر تاریخ سازی مطالب زیادی نوشته است. شرکت های تاریخ به عنوان یک سازه تاریخی خود را تشکیل می دهد و این آگاهی امکان تفسیر مسئولانه و خلق منعکس کننده روایت های مشترک را فراهم می کند. رویای اروپایی نیز به طور مشابه نیازمند به روز رسانی منطقی است – فرهنگ اروپایی رویاپردازی. تنها در این صورت، ممکن است به واقعیت تبدیل شود.
تعبیر خواب اروپا
دیدگاهتان را بنویسید