دیدن اخلاق (خوش اخلاق یا بد اخلاق بودن) در خواب چه تعبیری دارد؟ / تعبیر خواب اخلاق
دیدن اخلاق (خوش اخلاق یا بد اخلاق بودن) در خواب چه تعبیری دارد؟ / تعبیر خواب اخلاق
تعبیر خواب اخلاق از دیدگاه
دیدن افراد مؤدب و درستکار در خواب، دلالت بر موفقیت در انجام کارها را دارد.
اگر در خواب فرد بى ادب و بداخلاقى را دیدید، نشانه آن است که با موانع دشوارى روبه رو مى شوید.
اگر در خواب همسر خود را اخمو و بد اخلاق ببینید، به این معنا است که دچار مشکل خواهید شد.
تعبیر خواب اخلاق از دیدگاه لیلا برایت
اگر در خواب احساس کنید که بد اخلاق هستید، نشانهی آن است که اوقات خوشی پیش رو دارید.
ديدن آدم مودب در خواب، دلالت بر اين دارد كه خبر غمگين كننده اى شما را آزار خواهد داد.
تعبیر خواب اخلاق در کتاب سرزمین رویاها
شما بد اخلاق هستید: گرفتاری وناکامی
شما خوش اخلاق هستید : دوستان نادرست اطراف شما هستند.
زن و شوهرها بد اخلاق هستند: صحبت های احمقانه بیداد می کنند.
دیگران بد اخلاق هستند: شانس در کار
دوست مورد علاقه شما بد اخلاق است: با یک نفر آشنا میشوید و عاشق او می شوید.
دوست مورد علاقه شما خوش اخلاق است : سفری طولانی در پیش دارید.
رئیس شما بد اخلاق است : شما را به محلی دعوت خواهند کرد.
نزدیکان شما بداخلاق هستند : گرفتاری های خانوادگی
معرفی
تیمی و استبان در پارک محلی خود بیسبال بازی می کنند. در زمین اول، تیمی با یک توپ بلند در اعماق زمین سمت چپ برخورد میکند و آن را از روی حصار عبور میدهد و به خیابان نزدیک میرود. او توپ را پس می گیرد، سپس به زمین باز می گردد تا برای استبان زمین بازی کند. استبان نیز یک هومران به سمت چپ راه میاندازد، حصار را پاک میکند و به سمت خیابان میرود. با این حال، درست زمانی که هومران استبان در شرف فرود است، یک ماشین از کنار آن می گذرد. توپ از طریق پنجره مسافر شکسته می شود و صد دلار خسارت وارد می کند. تیمی و استبان هر دو توپ را به یک منطقه زدند، اما به دلیل شرایط خارج از کنترل آنها، تنها استبان یک پنجره را شکست. آیا استبان باید برای آنچه اتفاق افتاده مقصر باشد؟
توضیح
نه تیمی و نه استبان قصد شکستن چیزی را نداشتند که آن توپ های بیسبال را زدند. به طور مشابه، هیچ یک نمی توانست پیش بینی کند که یک ماشین دقیقاً در زمانی که توپ در شرف فرود آمدن بود، پشت زمین چپ حرکت کند. تیمی به سادگی خوش شانس بود که یک ماشین در هنگام ضربه زدن به توپ پاس نمی داد و استبان به سادگی بدشانس بود که یک ماشین با ضربه زدن به توپ پاس داد. گرچه اعمال و نیات او همانند تیمی بود، هوم ران استبان پیامدهای منفی داشت. بنابراین، راننده خودرو احتمالاً استبان را مقصر این آسیب می داند، در حالی که تیمی بدون عواقب فرار می کند. مثال تیمی و استبان وضعیتی از شانس اخلاقی را نشان می دهد.
تعریف: شانس اخلاقی
شانس اخلاقی به شرایطی اطلاق می شود که در آن شخص یا عاملی، علیرغم اینکه کنترل کاملی بر عمل یا پیامدهای مزبور ندارد، برای یک عمل یا عواقب آن مورد تحسین یا سرزنش اخلاقی قرار می گیرد.
تاریخ
ایده شانس اخلاقی توسط فیلسوفان برنارد ویلیامز و توماس ناگل در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 مطرح شد و از آن زمان تاکنون این مفهوم به طور گسترده مورد بحث قرار گرفته است. ناگل از ایده شانس اخلاقی برای به چالش کشیدن دیدگاه فیلسوف افسانه ای امانوئل کانت مبنی بر اینکه شانس نباید در قضاوت های اخلاقی نقش داشته باشد، استفاده کرد. ناگل متوجه شد که برخی چیزها به ناچار خارج از کنترل فرد هستند، مانند این که یک ماشین در همان نقطه ای که بیسبال استبان در همان زمان فرود آمد، رانندگی کرد. چگونه می توان فردی را به خاطر چیزی که نمی تواند کنترل کند سرزنش کرد؟ او این گزاره را بیشتر پیش برد و چهار نوع مختلف شانس را شناسایی کرد که ممکن است بر نحوه دستیابی فرد به قضاوت اخلاقی یک عمل تأثیر بگذارد.
اول شانس نتیجه است که گاهی اوقات شانس نتیجه نامیده می شود. این به شانس در نحوه انجام اقدامات خاص اشاره دارد، مانند مثال تیمی و استبان. ناگل مثال دیگری ارائه می دهد: یک شهروند باید تصمیم بگیرد که آیا رهبری یک قیام علیه یک رژیم خشن و تمامیت خواه را رهبری کند یا خیر. اگر شورش شکست بخورد، جامعه در شرایط اسفناکی به زندگی خود ادامه خواهد داد و رژیم احتمالاً شهروندان بیشتری را خواهد کشت. اگر آنها با موفقیت شورش کنند، خشونت و خونریزی باورنکردنی رخ خواهد داد، اما رژیم وحشی سرنگون خواهد شد. مثبت یا منفی بودن این شهروند کاملاً به نتایج انقلاب بستگی دارد. و با توجه به عوامل متعددی که موفقیت انقلاب را تعیین می کند، این نتیجه خارج از کنترل یک شهروند است.
نوع دوم بخت، اقبال شرایطی است که به اطراف فاعل اخلاقی مربوط می شود. ناگل مثال میزند که یک شهروند آلمانی درست قبل از جنگ جهانی دوم به کشور دیگری نقل مکان کرد. اگر این شخص در زمان سلطنت هیتلر در آلمان باقی می ماند، به خوبی می توانست در جنایات فجیعی که نازی ها و حامیان آنها مرتکب شدند، شرکت کنند. با این حال، از آنجایی که این فرد نقل مکان کرده است، آنها درگیر چنین کارهای وحشتناکی نیستند. این فرد بسته به موقعیت خود در این سناریو با قضاوت های اخلاقی متفاوتی روبرو می شود.
سوم بخت و اقبال سازنده است، در مورد شخصیت فاعل اخلاقی. ناگل معتقد است که افراد تا حدی نمی توانند ویژگی های شخصیتی را که ژنتیک یا تربیت آنها مستعد داشتن آنها بوده کنترل کنند. یک فرد ممکن است مرتکب یک عمل اخلاقی اشتباه شود، اما فقط به این دلیل که مغزش به این شکل است که به موقعیت خود واکنش نشان می دهد. ناگل اظهار می دارد که قبل از قضاوت اخلاقی در مورد یک فرد باید این عوامل را در نظر بگیریم.
ناگل نوع چهارم شانس را شناسایی می کند – شانس علّی – اما در مورد اینکه دقیقاً چیست به جزئیات نمی پردازد. جانشینان او به همان اندازه در مورد اینکه چه چیزی شانس علّی را تشکیل میدهد نامشخص بودهاند، اما اجماع عمومی این است که به ایده اراده آزاد مرتبط است. به نظر می رسد که این شبیه به شانس سازنده و شرایطی نیز باشد. اساساً، عوامل در اعمال خود به واسطه وقایعی که قبل از آنها رخ داده محدود می شوند. تعداد و ماهیت گزینه های موجود برای یک نماینده باید هنگام ارزیابی جایگاه اخلاقی آنها در نظر گرفته شود.
اعمال آن
شانس اخلاقی مربوط به قانون و مجازات است. عواقب قانونی اعمال بد، مانند جریمه یا زندان، نشان دهنده سرزنش رسمی اخلاقی است. اما سرزنش اخلاقی کار پیچیده ای است. برای مثال، در بیشتر نظامهای حقوقی، قتل عمد مجازات متفاوت و اغلب سبکتری نسبت به قتل دارد. قتل عمد قتل در دفاع از خود یا سهل انگاری است، در حالی که قتل نشان دهنده سطحی از پیش بینی است. به دلیل شانس اصلی یک مامور، آنها ممکن است به طور طبیعی به مهاجم خانه به شدت واکنش نشان دهند و منجر به مرگ مهاجم شود. در همان زمان، آن مهاجم خانه، اگر در نیت خود موفق باشد، ممکن است آن صاحب خانه را به عنوان بخشی از نقشه دزدی از خانه بکشد. هر موقعیتی با کشتن شخص دیگری به پایان می رسد، اما جنبه های منحصر به فرد این سناریو منجر به نسبت دادن مقادیر متفاوتی از سرزنش اخلاقی به هر فرد می شود.
یکی دیگر از نمونه های حقوقی که شانس اخلاقی در آن نقش دارد، تفاوت بین جنایات تلاش شده و جنایات تمام شده است. جرایم انجام شده تقریباً همیشه سخت تر از جنایات تلاش شده مجازات می شوند. به عنوان مثال، شخصی می تواند به خیابان برود و از پشت به شخص دیگری شلیک کند. این قتل خواهد بود. با این حال، از روی شانس، قربانی مورد نظر ممکن است در آن روز خاص جلیقه ضد گلوله بپوشد. اگر فردی که تیراندازی میکند بمیرد، تیرانداز بهجای زنده ماندن، مجازات سختتری خواهد داشت، حتی اگر قصد او از قتل کسی هرگز تغییر نکرده باشد.
این چند سوال مطرح می کند: آیا باید شانس را در مجازات کسی که قانون را زیر پا می گذارد، لحاظ کرد؟ یا صرفاً قصد ارتکاب جرم برای احراز مجازات کافی است؟ آیا شدت مجازات بسته به شرایط جرم باید تغییر کند؟ با درک خود از شانس اخلاقی، میتوانیم جنبههای بالقوه ناقص سیستم عدالت کیفری فعلی و رفتار آن با مجرمان را شناسایی کنیم و امیدواریم از آن برای ایجاد تغییرات مثبت در سیستم استفاده کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید